کد خبر : 102369
تاریخ انتشار : چهارشنبه 26 خرداد 1400 - 9:23

اصلاحات در دامن انقلاب اسلامی بیمار متولد شد!

اصلاحات در دامن انقلاب اسلامی بیمار متولد شد!

رویداد ایساتیس:  ۱.چگونگی شکل گیری: اقای هاشمی از اقای خاتمی می خواهد که خود را کاندیدای ریاست جمهوری کند.ایشان هم ظاهرا خود را مستعد برای مسئولیت نمی دانسته و ابتدا مخالفت نموده و در نهایت پذیرفته است. به لحاظ تورم بالای ایجاد شده در دولت هاشمی رقیب او ،ناطق نوری،به صحنه می اید ولی برنامه

رویداد ایساتیس:  ۱.چگونگی شکل گیری: اقای هاشمی از اقای خاتمی می خواهد که خود را کاندیدای ریاست جمهوری کند.ایشان هم ظاهرا خود را مستعد برای مسئولیت نمی دانسته و ابتدا مخالفت نموده و در نهایت پذیرفته است. به لحاظ تورم بالای ایجاد شده در دولت هاشمی رقیب او ،ناطق نوری،به صحنه می اید ولی برنامه ریزی ها و تبلیغات دولت و همراهان هاشمی به گونه ای بود که مردم به اشتباه به جای خاتمی از ناطق انتقام گرفتند و نان پخته هاشمی و دفترش را،یعنی دولت خاتمی بدون انکه بدانند خوردند.عمده اعضای دولت از خود رئیس جمهور گرفته تا بسیاری دیگر از دستیاران او از همراهان هاشمی بودند.
دولت اصلاحات در اواخر عمرش متوجه شد به جای انکه به مشکل اصلی مردم یعنی اقتصاد،متمرکز شود خودش را در حد افراط درگیر شعار ها و مسائل سیاسی و زمین زدن تفکر طرفداران واقعی انقلاب نموده است. مجلس ششم نیز که بسیاری از نمایندگانش بورسیه هایی بودند که به مدد سال های قبل به اروپا و یا امریکا رفته بودند اتش بیار معرکه در مجلس شورای اسلامی شدند .(مطالعه بیوگرافی نمایندگان تهران در ان دوره شاهد خوبی است)متاسفانه جو ملتهبی بین اصول گرایان و به اصطلاح،اصلاح طلبان ایجاد شده بود. جواهر لعل نهرو در کتاب “نگاهی به تاریخ جهان “در جلد دوم یا سوم می گوید :تلقی از واژه اصلاحات که ما در شرق به کار می بریم برداشت غربی ها از ان براندازی است. متاسفانه در کشور ما سیاسیون اصلاحات،پی در پی این کلمه را در ادبیات خود استخدام می کنند.
۲.بعد فرهنگی : اصلاحات از نظر فرهنگی نیز سالم شکل نگرفت.شرط اصلی گرایشات سیاسی در دامن انقلاب اسلامی پایبندی به فقه جواهری و پیشوایی مراجع تقلید و ستون های دینی وعلمی حوزه ها بوده و هست. اقای خاتمی به دلیل نداشتن مبانی عمیق دینی مجذوب نظریات انحرافی اقای دکتر عبد الکریم سروش بود،از جمله الف)نظریه«قبض و بسط تئوریک شریعت»که دین را صامت و دست نیافتنی می داند .این دیدگاه نادرست معارف دینی را خارج از دسترس و تراوش شده از ذهن افراد می داند نه دین.
ب)اقای خاتمی با توجه به عدم تسلط بر نهج البلاغه و مبانی تشیع در موضوع امامت ، مکرر مشروعیت حکومت امام علی (ع) را از بیعت مردم میدانست و حال آن که عوام شیعه می دانند ولایت ، وکالت نیست . ولایت جعل الهی است که به وسیله قرآن و یا پیامبر(ص) ابلاغ شده است. (همین مطلب را که اخیرا آقای روحانی رئیس جمهور به زبان آورده بود ، آیت الله مکارم شیرازی فرمودند، گویا آقایان تنها یک صفحه از نهج البلاغه را خواندند و در مورد بقیه آن اطلاعی ندارند) تضاد دیدگاه های ایشان با بزرگان حوزه ها و اسلام شناسان در حدی شد که آقای دکتر علی مطهری در یک نامه سرگشاده از ایشان تقاضا کرد که در دور دوم انتخابات کاندیدا نشوند
مطهری دلیل خود را داستانی ذکر کرد که به گفته او آقای خاتمی دو بار برایش تعریف کرده بود ، خلاصه آن این است که شهید مطهری به شدت مخالف رفتن سید محمد خاتمی به اروپادر امر تبلیغ دین بوده است ، و زمانی که متوجه می شود دوستان ایشان خاتمی را به آلمان فرستاده اند به شدت ناراحت شده و با آنان دعوا میکند . دکتر علی میگوید : آقای خاتمی شما می دانی و من هم می دانم که علت مخالفت شهید با رفتن شما این بوده که جنابعالی عمق دینی ندارید و تحت تاثیر فلسفه غرب قرار می گیرید،وشما رفتید و این مسئله اتفاق افتاد .بر همین اساس صلاح نیست رئیس جمهور انقلاب اسلامی امام خمینی و مراجع تقلید کسی باشد که دائم به خاطر اظهار نظر های غیر کارشناسی اش درگیری فکری با اسلام شناسان داشته باشد.بنابراین شما در این مرحله دوم کاندیدا نشو تا این مطلب پایان پذیرد.ولی مقام جذابیتی داشت که مانع پذیرش این پیشنهاد شد.علاوه ی بر این وی همراه مجلس افراطی ششم پرچم مخالفت با خیلی از چیزها را بلند کرده بود و قدرت خود را در تضعیف مشی رهبری و رهروان او می دانست.
۳.قدرت طلبی ذلیلانه:
سومین نکته ای که برای اثبات بیماری اصلاحات از ابتدا تا کنون می توان اشاره کرد این است که سید محمد خاتمی حاضر شد برای جلوگیری از قدرت مجدد احمدی نژاد در مرحله دوم ریاست جمهوری خود اصحاب اصلاحات تمام قد برای یاری میر حسین موسوی حاضر به هر ظلم ،ذلت و خواری شدند.به عنوان نمونه
الف)سید حسن ابطحی از دستیاران اصلی خاتمی می گوید:من در عمرم هیچگاه به این اندازه احساس ذلت نکردم که دیدم اقای سید محمد خاتمی دو زانو جلوی ملک عبدالله ،پادشاه عربستان،در باغش در منطقه ریاض نشسته و التماس برای حمایت از میرحسین موسوی و گرفتن کمک مالی می کند ملک عبدالله هم میگفت چرا خودت کاندیدا نشدی ،خاتمی جواب داد میرحسین از خود ماست
ب)به دلیل نداشتن ظرفیت سیاسی بعد از عدم موفقیت در برابر احمدی نژاد، خاتمی ،میرحسین ،کروبی،دوستانشان و کارگزاران هشت ماه با تمسک به یک دروغ بزرگ در برابر قانون سینه سپر کردند و ایران را به روز سیاه نشاندند.هاشمی باسکوت خود و بقیه هم که در صحنه،پرچم داری میکردند(کشته شدن افراد بی کناه ،نابودی اموال بیت المال ،تشدید تحریم ها و تضغیف امنیت کشور نتیجه ان بود).در همان زمان اکبر گنجی مطرود و خارج نشین به انان گفت چرا جنبش سبز را به یک دروغ گره زدید.به تعبیر هیلاری کلینتون،وزیر اسبق خارجه امریکا،در خاطراتش می نویسد: در مدت چهار سال (دولت اول احمدی نژاد)ایران در همه زمینه ها به شدت در حال رشد بود و از کسی کاری ساخته نبود.امریکا ،اروپا،اسرائیل و عرب های منطقه تنها تماشاچی بودند و هیچ کاری از انها ساخته نبود.کار به جایی رسیده بود که اوباما بنا بر اظهارات رهبری دو-سه بار نامه به رهبری نوشته و با پذیرش ۲۰درصد غنی سازی با اصرار،به دنبال تعامل با ایران بود.اقایان با پالسی که فرستادند به امریکایی ها گفتند :صبر کنید به همین زودی ما به قدرت بر می گردیم و بهتر می توانید با ما مذاکره کنید و به نتیجه برسید.
به نظرم یکی از عوامل مهمی که احمدی نژاد را از ریل انقلاب به سرعت خارج کرد همین تحولات و عملکرد این اقایان بود .
ج)اشتباه دیگر انان برای انکه شریک در قدرت باشند حمایت کردن همه جانبه از یک دولت فرسوده و ضغیف یعنی دولت اقای حسن روحانی بود.این پشتیبانی کار انان را به جایی رسانده که نتوانستند تصمیم درستی درباره ی انتخابات ۱۴۰۰اتخاذ کنند
یک خلط بزرگی که در اینجا رخ داده این است که عامل دلسردی و تردید بعضی از مردم در امر شرکت در انتخابات دولت ترکیبی کارگزاران و اصلاحات است اما به غلط بر علیه انقلاب و ارکان ان مثل شورای نگهبان و امثال ان و یا اصول گرایان در داخل و خارج تبلیغ می شود.قطعا این وضعیت نا رضایتی و نا امیدی به عملکرد چند ساله اخیر دولت آقایان بر میگردد.سوِِء مدیریت اصلاحات کار را به جایی رسانده که اقای تاج زاده ی مهار نشدنی و سردمدار اشوب گرایان از میان اصلاح طلبان کاندیدا شده و توقع تایید را هم در این وضعیت کشور را دارد .
جهانگیری هم که مکرر خود را اصلاح طلب اعلام کرده می دانست که رای ندارد.همانگونه که خودش تصریح کرد به قصد افشاگری می خواست به صحنه بیاید.ایا هیچ عاقلی تصور میکند که این مردم به معاون اول چنین دولتی رای خواهد داد.الان هم در مناظره ها وگفتگو های سیاسی و انتخاباتی عناصر انان به گونه ای حرف میزنند که تنها اصلاح طلبان اهل خرد و درایت هستند.اینگونه تلقین میکنند که اگر یک فرد عملگرائی مثل اقای رئیسی انقلابی ،صادق و مجاهد رشته کار را در دست بگیرد همه چیز نابود می شود و گویا نجات کشور به دست کارگزاران،اصلاحات و امثال انان انجام می شودعلاوه بر سو ء مدیریت اقتصادی و نداشتن برنامه و فراموش کردن فقرا ،در مسائل فرهنگی به گونه ای عمل کردند که گویا انقلاب اسلامی بعد فرهنگی نداشته است و حال انکه عنصر اصلی انقلاب اسلامی و واژه اسلامیت ان دلیل بر فرهنگی بودن ان است.

بنابراین اصلاحات تولید شده از کارگزاران و سایر گروه های نزدیک به ان الان،نه خود توان حفظ کشور و انقلاب را دارند و نه می خواهند اجازه بدهند دیگران پا به میدان بگذارند.اصلاحات چرا خود را اصلاح نمی کند و هر دوره به خطاهای خود می افزاید.چرا تمامیت خواهی را رها نمی کند.وقتی خودشان روی فردی مثل اقای عارف و یا امثال او به توافق نمی رسند و جلوی فردی مثل تاج زاده را نمی توانند بگیرند و فاقد کاندیدای با صلاحیتی هستند تقصیر دیگران چیست؟!!
د -ن-م-ا .

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.